خلاصه داستان: در سال 2006، رهگذری به نام لورنه مالوو وارد شهری کوچک در مینه‌سوتا شده و ساکنان شهر را از حمله نماینده بیمه لستر نیگارد را با خشونت و کینه توزی خود تحت تاثیر قرار می دهد…
خلاصه داستان: یک بازی مرموز برای مرگ نوجوانان که در آن یک بازی مافیایی برای دانش آموزان کلاس 2 و 3 رخ می دهد که عقب نشینی و جنگ روانی شدید تقلب و فریب و تنش نفس گیر را ترک کردند....
خلاصه داستان: درباره تیمی از ماموران اطلاعاتی بریتانیاییست که به دلیل اشتباهاتی که مرتکب شده اند، به بخش دفن اسناد ام آی پنج به ریاست جکسون لم، فردی بدنام و تندخو، منتقل می شوند.
خلاصه داستان: محوریت داستان بر روی جوانی به نام James Cole است که توانایی رفتن به آینده را دارد. او متوجه می شود در آینده ای نزدیک بیماری یا ویروس ناشناخته ای برای انسان ها مشکلاتی درست می کند. به طوری که بسیاری از آنها از بین می روند و فقط تعداد کمی از نسل انسان ها باقی می مانند. او با برگشت به زمان حال سعی می کند از این اتفاق جلوگیری کند و نسل انسان ها را به هر شرایطی شده حفظ کند اما در این راه با مشکلات فراوانی رو به رو می شود…
خلاصه داستان: یک کارآگاه تازه کار در حال حل معمای قتل است. داربی هارت کارآگاه تازه وارد به همراه یازده مهمان توسط یک میلیاردر دعوت می شوند تا در جایی دور افتاده دور هم جمع شوند و وقتی جسد یکی از آن ها پیدا می شود کارگاه جوان باید قبل از این که قاتل کس دیگری را بکشد او را پیدا کند!
خلاصه داستان: پس از نشت گاز مرگبار از کارخانه ای در بوپال، کارگران شجاع راه آهن جان خود را به خطر می اندازند تا دیگران را در مواجهه با یک فاجعه غیرقابل توصیف نجات دهند.
خلاصه داستان: فری بومن تولیدکننده تازه کار مواد است که می خواهد در دنیای خلافکاران سری میان سرها دربیاورد. اما وقتی نامزدش دنیل متوجه سوی تاریک او و تجارتش می شود، تازه معلوم می شود فری برای رسیدن به قله چه بهایی باید بپردازد.
خلاصه داستان: در سریال شنود (The Wire) محله مواد مخدر بالتیمور را از نگاه مواد فروشان نشان داده است و همجنین اجرای قانون در این محل ولی پیام این سریال بسیار فراتر ازین چیزهاست. بازیهای عالی، متن قوی و بدون اشکال، کارگردانی خلاقانه، همه و همه دست به دست هم داده تا با یکی از بهترین سریالهای شبکه HBO مواجه شویم. هر فصل از وایر جنبه‌های مختلف شهر بالتیمور را معرفی میکند که شامل تجارت غیرقانونی مواد مخدر، سیستم مدرسه، رسانه‌های خبری و … میشود.
خلاصه داستان: بایرد و بچه های نوجوانش شارلوت و جونا خانواده ای معمولی هستند که اهداف معمولی ای نیز در زندگی خود دارند. البته در این وسط یک چیز معمولی به نظر نمی رسد و آن هم شغل مارتی می باشد، او که یک مشاور مالی در شیکاگو می باشد که با دومین کارتل بزرگ مواد مخدر مکزیکی نیز در ارتباط می باشد. وقتی که اوضاع کمی به هم می ریزد او مجبور می شود تا خانواده ی خود را برداشته و از آسمان خراش های شیکاگو به اطراف دریاچه ای در میسوری نقل مکان کند.
خلاصه داستان: زمانی که کیم جی یونگ (با بازی نام جو هیوک) تنها یک کودک بود، مادرش در یک درگیری در خیابان کشته شد و مجرم فقط سه سال و نیم به زندان افتاد. حال کیم جی یونگ به یک پسر بالغ تبدیل شده و میبیند که قاتل مادرش اصلا تغییر نکرده است. اکنون جی یونگ خود اوضاع را به دست می‌گیرد و قاتل مادرش را وحشیانه کتک می‌زند. پس از آن، کیم جی یونگ یک زندگی دوگانه برای خود تشکیل می‌دهد. در روزهای اول هفته، او دانشجوی نمونه در دانشگاه پلیس است و در تعطیلات آخر هفته، او مجرمانی را مجازات میکند که احکام سبکی دریافت کرده‌اند و به اعمال مجرمانه خود ادامه می‌دهند. جی یونگ که اکنون با نام ویجیلانته شناخته میشود، تصمیم می‌گیرد از فردی به نام چو کانگ اوک (با بازی لی جون هیوک) کمک گرفته و…
خلاصه داستان: عمر با دختری بنام اِیشان دوست است. سردار، پدر اِیشان به کمک دو دوست عمر به نام‌های چنگیز و علی و به کمک خود اِیشان، وی را طعمه یک دسیسه از پیش برنامه‌ریزی شده برای سرقت از یک قمارخانه قرار داده و او با خیانت دوستانش به عنوان گناهکار راهی زندان میشود. عمر طی یک حادثه آتش‌سوزی در زندان توسط دشمنانش صورتش آسیب شدید میبیند اما به کمک فردی بنام رامیز و طی یک جراحی پلاستیک، چهره اش تغییر میابد. دوستان عمر با فرض مرگ او در حادثه زندان او را به دست فراموشی می‌سپارند، غافل از اینکه عمر با چهره و نام جدید اِزَل به قصد انتقام‌گیری دوباره وارد جمع دوستانه آنها می شود... عمر در زندان تحت اموزش و حمایت رامیز به یک شخص قوی، کاربلد و ثروتمند تبدیل می شود و با افراد خود به نام های کامیل، شبنم و توفیق با زیرکی های فروان به علی و چنگیز و ایشان نزدیک میشود... رامیز که در استانبول به دایی رامیز معروف است و از مافیا های بنام ترکیه است در این راه به عمر کمک میکند و عمر تا آستانه انتقام گرفتن پیش می رود که با آمدن بزرگ ترین دشمن دایی رامیز یعنی کنعان همه چیز عوض می شود...
خلاصه داستان: داستان هفت نفر را به تصویر می‌کشد که همگی درگیر پرونده اسرارآمیز ناپدید شدن یک دختر می‌شوند. حال همانطور که آنها تلاش می‌کنند از سرنوشت خود فرار کرده و حقیقت را آشکار کنند، با دروغ‌ها، خواسته‌ها و رازهای فراوانی روبرو شده و…