خلاصه داستان: امپراطور «کوزکو» داستان زندگی جدید «کرانک» را شرح می‌دهد که قرار است با پدرش ملاقاتی داشته باشد. پدر «کرانک» همیشه دوست داشت پسرش تشکیل خانواده بدهد. «کرانک» یک آشپز شده است و زندگی خوب و آرامی دارد ولی نامه ای به دست او می رسد که همه چیز را عوض می کند و…

خلاصه داستان: مجرمی که به طور مشروط از زندان آزاد شده به همراه برادر نوجوانش، پس از یافتن سلاحی مرموز و ویرانگر، از سوی یک تبه‌کار انتقام‌جو، نیروهای پلیس و گروهی از سربازان ناشناس، تحت تعقیب قرار می‌گیرد و...

خلاصه داستان: جوانی بلند پرواز و جاه طلب آرزوی پولدار شدن دارد. در همین راستا دلال سهام شرکت می شود اما نمی داند که در یک کلاه برداری بورس سهام گیر افتاده...

خلاصه داستان: پول شاید شما را هم وسوسه کند کارهایی را که خلاف میلتان هست انجام دهید تا کارهایی را که نمی توانید را انجام دهید، شاید اگر هم حمل کننده پول کلانی بودید شما هم روزی به دزدیدن این پول ها وسوسه می شدید شاید…

خلاصه داستان: در سال ۳۳ میلادی، هنگامی که شهر «یهودیه» هنوز تحت کنترل امپراطوری روم است، زنی به نام «مریم» اهل روستای کوچک «مجدلیه» به آیین مسیحی می‌گرود. این تصمیم او با مخالفت بزرگان جامعه روبرو می‌شود، اما او در مسیر تازه خود تجدیدنظر نمی‌کند و...

خلاصه داستان: طوفان برفی در یک شب کریسمس به یک شهر کوچک میدوسترن برخورد می کند، و یک گروه از دانش آموزان دبیرستانی را گرد هم می آورد. آنها به زودی می فهمند زندگی و دوستی آن ها با هم در تضاد است و صبح کریسمس، هیچ چیز مثل قبل نخواهد بود …

خلاصه داستان: در گوشه و کنار شهر، جسدهایی پیدا می‌شود که هرکدام با شکلی خاص و عجیب به قتل رسیده‌اند. پس از آغاز بررسی‌ها، همه سرنخ‌ها به یک مظنون ختم می‌شوند، مردی که با نام جیگ‌ساو ده سال پیش مرده و با نام جیگ‌ساو شناخته می‌شده است، اما...

خلاصه داستان: در قایقی یک مرد تنها در دریایی طوفانی هلند گرفتار می شود. چند روز بعد تکه های قایق توسط مرد دیگری پیدا می گردد. در این داستان واقعیت یا تخیل، زندگی یا مرگ، هیچ چیز قطعی نیست.

خلاصه داستان: مرد میانسالی به نام نیک پیرسون است که بیشتر عمر خود را تنها بوده است ، اما اکنون قصد دارد که ازدواج کند. نیک در آستانهی مراسم عروسیاش ، به طور غیرمنتظرهای متوجه میشود که یک پسر سیزده ساله به نام میسون دارد و…

خلاصه داستان: شهر مونت موریا به تسخیر شبح دختری به نام مارتا در می‌آید که در کمین نوجوان‌های این شهر نشسته‌است. نوجوان‌هایی که در دوران کودکی‌شان، هنگام انجام بازی شبح در قبرستان، شاهد مرگ او بوده‌اند و...

خلاصه داستان: در مورد زن جوانی است که نیروی فرا طبیعی دارد اما این موضوع را از بقیه مخفی می کند. هنگامی که توانایی های او توسط دیگران کشف می شود، مجبور می شود که از دست آن ها فرار کند. اکنون سال ها از زمانی که او خانواده اش را ترک کرده می گذرد و تنها جایی که می تواند در آن مخفی شود، یک خانه دور افتاده است...

خلاصه داستان: پسری که به خاطر بیماری اش در حال درمان است در میابد که خانه ای که در آن زندگی میکند چندان امن نیست...