خلاصه داستان: یک راننده جوان حرفه‌ای که با تاکسی غیر عادی‌اش کار می‌کند ، به علت تخلفاتش توسط پلیس دستگیر میشود ، پلیس هم برای آزادی‌اش شرط همکاری برای دستگیری یک باند خلافکار را می‌گذارد و…
خلاصه داستان: فیلم به بحران نژاد پرستی در آمریکا اشاره دارد با درگیری نوجوانی سفید پوست با چند جوان سیاه پوست شروع می شود و او موضوع را با «درک» ، برادر بزرگ ترش که گرایشات تند نئونازی دارد، در میان می گذارد. «درک» بی مهابا سلاحش را بر می دارد و به سراغ جوانان سیاه پوست می رود، آنان را می کشد، و به زندان محکوم می شود. اما در زندان، به دلیل بدرفتاری زندانیان سفید پوست با او، دیدگاهش نسبت به سیاه پوستان عوض می شود...
خلاصه داستان: «جف لبوفسکی» که با یک میلیونرِ هم‌نامِ خود اشتباه گرفته‌می‌شود، به دنبالِ این است تا زندگیِ تباه خود را سامان دهد، پس از دوستانش در باشگاه بولینگ می‌خواهد تا او را برای رسیدن به این مقصود یاری کنند.
خلاصه داستان: مولان برای پیشگیری از مرگ پدر پیرش در جنگ به صورت مخفیانه قیافه خود را به شکل پسر در میاورد و وارد ارتش میشود ، در همین جریان به یکی از بزرگترین قهرمان های چین تبدیل می شود ....
خلاصه داستان: «رابرت کلیتن دین» ، وکیل دادگستری، به فروشگاه می رود تا برای همسرش هدیه ای بخرد. اما خودش نمی داند که در ساک خریدش، نواری ویدئویی انداخته اند که قتل اخیر سناتوری امریکایی را نشان می دهد و...
خلاصه داستان: دنباله ای بر انیمیشن سینمایی "دیو و دلبر" است، که به بچه ها بخشش، عشق و مهربانی را می آموزد ...
خلاصه داستان: آقای فریز یک دانشمند می باشد که پس از اینکه همسرش بر اثر یک بیماری به کما رفت او را در یک محفظه شیشه ای نگه داری می کند و به همراه او در اعماق اقیانوس زندگی می کنند. یک روز در جریان یک حادثه ناگوار محفظه شیشه ای همسر او نابود می شود و به همین دلیل آقای فریز مجبور می شود که...
خلاصه داستان: زندگی مردی را نمایش می‌دهد که زندگی اش بدون اطلاع وی به صورت ۲۴ ساعته از شبکهٔ تلویزیونی برای میلیون‌ها نفر در سراسر جهان در حال پخش است. ترومن به واقعیت زندگی خویش شک می‌کند و جهت رسیدن به حقیقت زندگی اش شروع به کاوش می‌کند.
خلاصه داستان: در جریان جنگ جهانی دوم، گروهی از سربازان امریکایی به پشت خطوط دشمن نفوذ می کنند تا یک سرباز چترباز بنام رایان، که تمام برادرانش در جنگ کشته شده‌اند، را نجات دهند …
خلاصه داستان: دو مامور پلیس که کوچکترین نقطه اشتراکی با هم ندارند، مجبورند با همکاری یکدیگر یک دختر بچه دزدیده شده را به پدرش برگردانند…
خلاصه داستان: «مارتین ریگز» ( گیبسن ) و «راجر مرتو» ( گلاور ) که احساس پیری به سراغ شان آمده، با مافیای چینی درگیر می شوند تا جلوی کارهای غیرقانونی شان را در امریکا بگیرند.