خلاصه داستان: داستان سریال که در آینده روایت می شود دورانی را به تصویر می کشد که بر اثر حمله گروهی، رییس جمهور و بیشتر اعضای کنگره کشته شده و اعضای این گروه با برپا کردن کشور جدیدی به نام جمهوری Gilead در قلمرو ایالات متحده کنونی سیستم حکومتی کاملا جدیدی را بر پا کرده اند. در این سیستم جدید علاوه بر تغییرات گسترده در بخش های اداری کشور، جامعه طبقاتی جدیدی شکل گرفته که افراد در طبقات مختلف بر حسب نیاز قرار داده شده و بیشتر امتیازات و حقوق فردی گذشته آنها با تغییرات شدیدی مواجه گشته است. در این شرایط داستان مجموعه حول شخصیت زنی به نام Offred متمرکز گشته است که پس از ناکامی در فرار به کشور کانادا در طبقه خاصی به نام “خدمتکار” قرار گرفته است و با توجه به وظایف تعریف شده برای این گروه شرایط بسیار دشواری را سپری می کند…

خلاصه داستان: بعد از مرگ دوستِ سسیلیا کاس؛ او سعی می‌کند از قضایا عبور کند اما فردی نامرئی در پی کشتن او می‌آید…

خلاصه داستان: داستان یک زوج جوان با نام شرلی جکسون و همسرش استنلی هیمن را به تصویر می کشد که به امید شروع زندگی جدید و روشنی هستند. اما آنها متوجه می شوند که سوژه ای برای رمان جدید یک نویسنده روانی هستند ...

خلاصه داستان: در شهر نیویورک و در دهه ۱۹۷۰ میلادی اتفاق می افتد و درباره همسران گنگسترهای ایرلندی است که بعد از به زندان افتادن شوهرانشان، تصمیم می گیرند تا کسب و کار شوهران خود را اداره کرده و راه آنها را ادامه دهند و…

خلاصه داستان: در طی دهه 60 میلادی یک روانکاو اسکاتلندی با ابداع مدلی از درمان جنجالی بزرگ در رشته خودش به راه می اندازد و جامعه ای از مریضانش درست می کند که بتوانند به راحتی در آن زندگی کنند...

خلاصه داستان: یک دهه پس از نابودی نیمی از جمعیت سیاره زمین براثر ابتلا به یک بیماری همه‌گیر، مردی میانسال تلاش می‌کند که از فرزند نوجوان خود در برابر خطرات پیش رو محافظت کند و...

خلاصه داستان: داستان فیلم “مربع” در استکهلم می‌گذرد و درباره‌ی مدیر یک موزه‌ی هنری معتبر است. «کریستین (کلز بنگ)» بلندقد و بی‌عیب و نقص، با فریم عینک قرمز و موهای به عقب کشیده‌اش، شمایل «پیرس برازنان» جوان را در ذهن تداعی می‌کند. او اعتماد به نفس بی حد و مرزی دارد ولی از همان صحنه‌ی نخست، ماجرا بر خلاف میل او پیش می‌رود که این هم دو دلیل دارد. همان گونه که بعدا مشخص می‌شود، کریستین کمی احمق است و فرم حماقت او به نحوی‌ست که چشمانش را بر این حقیقت بسته که تا چه حد انسان منافق و منفعلی است.

خلاصه داستان: پدر و مادری، بچه‌های خود را به خانه‌ی ساحلی خود می‌برند تا از همنشینی با دوستان لذت ببرند اما با ورود مهمانانی ناخوانده، جای آرامششان را تنش و هرج‌ومرج می‌گیرد...

خلاصه داستان: داستان یک بازیگر که در فصل تعطیلات به دیدار برادرش میرود و ماجراهایی برای او رخ میدهد و…