-
بیوگرافی هنرمند Salman Khan
خلاصه داستان: مامور مخفی اویناش سینگ راتور که به نام تایگر در سازمان جاسوسی هند فعالیت دارد بعد از بیست سال خدمت با توطئه ای خیانت کار اعلام میشود و این خبر در کل کشور هند پخش میشود و حالا تایگر از کشورش میخواهد برای اثبات کردن بی گناهی اش به او کمک کند یا عواقب کار را ببیند و...
خلاصه داستان: پدر راهول به واسطه ی ظلم چند مرد قدرتمند زمین هایی که در ان کشاورزی میکرد را از دست میدهد و تصمیم میگیرد به محلی دیگر برود و برای گذر زندگی اش کارگری کند ولی راهول این ستم بزرگ را تحمل نمیکند و خیلی زود تبدیل به یک جوان عصبانی و خلافکار بزرگی میشود ولی هر چه خلافکار بزرگتری میشود خانواده اش از او دورتر میشوند، از طرفی دیگر افسر پلیس راجویرسینگ که یک سردار با اصول میباشد تصمیم دارد با استفاده از هوشش خلافکار های منطقه را از بین ببرد و…
خلاصه داستان: برادر بزرگتر از ازدواج امتناع می ورزد زیرا معتقد است ممکن است در خانواده بزرگش ناهماهنگی ایجاد شود. برادران او، که قبلاً شریک پیدا کرده اند، گرد هم می آیند تا برای او همتای پیدا کنند.
خلاصه داستان: داکاد پاندی پلیس ایالتی میباشد که گروهی از دختران ربوده شده رو با کمک برادرش ماکاچاند پاندی آزاد میکند، اما مشخص میشود که این کار توسط کسی برنامه ریزی شده که دشمن سابق داکاد پاندی است و….
خلاصه داستان: زمانیکه گروهی از پرستاران هندی و پاکستانی توسط یک گروه تروریستی در عراق گروگان گرفته میشوند، مامور مخفی، ببر به خدمت فراخوانده میشود و...
خلاصه داستان: سلطان داستان سرگذشت یک کشتیگیر سرخورده است که تلاش میکند با از بین بردن تمام موانع به میادین بازگردد.
داستان در مورد مشکلات زندگی شش زن و شوهر است. آیا این زوج ها در مقابل مشکلات تسلیم می شوند یا آنها را حل می کنند؟
خلاصه داستان: یک افسر پلیس فاسد با چالش هایی از جانب خانواده، گانگسترها و سیاستمداران خود روبرو می شود…
یک دانشمند هندی مقیم ایرلند مظنون به فروش تکنلوژی سری ساخت نوعی موشک به پاکستان است. دولت هند یک مامور با نام «تایگر» (سلمان خان) را برای بررسی این موضوع به ایرلند می فرستد...
خلاصه داستان: لاولی سینگ (سلمان خان) محافظیست که در کودکی آقای ساتراج جون مادرشو نجات داده است، حالا جان دختره ساتراج در خطر است، لاولی هم میخواد دین خود را ادا کند، در همین حین که مسئولیت حفاظت از جان دیویا (کارینا کاپور) دختر ساتراج را به عهده میگیرد با اتفاقاتی که رخ میدهد دیویا عاشق لاولی میشود، ولی به خاطر سرسختیهای لاولی، دیویا نمیتواند به او چیزی در این مورود بگوید…