خلاصه داستان: مجرم تحت تعقیب، رون ویتلاک رهبری گروهی از مزدوران تبهکار را در ماموریتی انتقام گیرانه به عهده دارد. این گروه که مطمئن هستند دولت علیه آن هاست، یک نیروگاه انرژی را تصرف می کنند و همه افراد آن را گروگان می گیرند. شهر کناری آن ها در معرض خطر سیل و خرابی است و حالا یک تکاور بازنشسته ارتش وظیفه دارد جان هزاران بیگناه را نجات دهد، پیش از آن که دیگر دیر شود.

خلاصه داستان: ادی براک با مصاحبه با یک قاتل سریالی، کلتوس کسادی، که بدن آن به تسخیر "کارنیج" درآمده و از یک اعدام ناموفق از زندان فرار کرده است، تلاش می‌کند تا حرفه‌ کاری اش را مجددا بدست آورد.

خلاصه داستان: «پیتر پارکر» با بازی «تام هالند» به دنبال وقایع «دور از خانه» به قتل «میستریو» با بازی «جیک جیلنهال» متهم است و هویت محرمانه‌اش توسط «جی. جونا جیمسون» با بازی «جی.کی. سیمونز» در روزنامه «دیلی باگل» فاش شده است. «پیتر پارکر» برای طلب یاری نزد «دکتر استرنج» با بازی «بندیکت کامبربچ» می‌رود تا بخواهد با طلسمی اجرا کند که مردم به جز نزدیکانش فراموش کنند او «مرد عنکبوتی» است و «میستریو» را از بین برده.

خلاصه داستان: «جیمز باند» مدتی است بازنشسته شده و در آرامش به سر می‌برد، اما دوست قدیمی‌اش «فلیکس لیتر» از او برای پیدا کردن یک سارق مرموز مسلح به فناوری مدرن کمک می‌خواهد و او را به سمت ماموریتی خطرناک سوق می‌دهد.

خلاصه داستان: گروهی از مسافران زمان از سال 2051 به زمان حال می‌آیند تا به انسان‌ها هشدار دهند که تا سی سال آینده، بشر در جنگ علیه گونه‌ای از بیگانگان شکست می‌خورد و تنها امید آنها این است که گروهی از سربازان و غیرنظامیان به آینده سفر کنند و به جنگ بپیوندند.

خلاصه داستان: بیوه سیاه ، فیلمی اکشن و ماجرایی محصول سال ۲۰۲۰ به کارگردانی کیت شورت‌لند می‌باشد. این فیلم اولین فیلم فاز چهارم و بیست و چهارمین فیلم دنیای سینمایی مارول به شمار می‌رود. در خلاصه داستان این فیلم آمده است ، در پی وقایع فیلم سینمایی جنگ داخلی ناتاشا رومانوف در پی نافرمانی از توافقنامه‌ی سوکوویا و کمک به استیو راجرز ، تنها شده و تحت تعقیب قرار گرفته است و…

خلاصه داستان: یک راننده جوان حرفه‌ای که با تاکسی غیر عادی‌اش کار می‌کند ، به علت تخلفاتش توسط پلیس دستگیر می‌شود ، پلیس هم برای آزادی‌اش شرط همکاری برای دستگیری یک باند خلافکار را می‌گذارد و…

خلاصه داستان: داستان درباره کیمیاگری با نام ادوارد الریک و تلاشش برای بازگشت به سرزمین مادریش می باشد. او به مدت دو سال در جهان موازی در زمین زندگی می‌کرد ، در حالی که برادرش آلفونسو نیز به هر طریق برای اتحاد دوباره با برادرش تلاش می کند. در این بین جستجوهای ادوارد که به دنبال بازگشت به جهان خانه‌اش بود ، توجه اجتماع تول‌ها را به خود جلب کرد ، که تصور می‌کردند آنجا شامبالا است و می‌توانند با ورود به این سرزمین ، و با دست‌یابی به سلاح‌های جدید در جنگ جهانی دوم پیروز شوند و…

خلاصه داستان: گروهی از بهترین و کارآزموده ترین افراد ضربت در کنار یکدیگر جمع شده اند تا با دلال اسلحه ای که قصد به آشوب کشاندن دنیا را دارد، مقابله کنند…