خلاصه داستان: در سال ۱۹۵۹، محله سابربیکن که تا پیش از این سکونت‌گاهی صرفاً برای خانواده‌های سفیدپوست بود، به تدریج شاهد ورود خانواده‌های سیاه‌پوست است و این تغییرات، باعث بروز مشکلاتی در میان ساکنین می‌شود و...

خلاصه داستان: درباره ی فردی به نام ریکه می باشد که در یک سفر طولانی دریایی به کمک مهاجران و پناه جویانی که در دریا به دام افتاده اند می رود. او در این راه دچار چالش های جدیدی می شود و…

خلاصه داستان: یک مامور پلیس به نام ویک (دیوید باتیستا) بعد از تصادف خودرو اش، یک راننده تاکسی اینترنتی اوبر به نام استو (کمیل نانجیانی) را استخدام می کند تا یک فروشنده مواد را دستگیر کند اما...

خلاصه داستان: یک زن خانواده همسر مرحومش را با گفتن اینکه باردار است غافلگیر می کند ...

خلاصه داستان: تاجری بازنشسته و موفق به نام مایکل کینگلی، پس از مرور تصاویر دوران کودکی خود، خاطراتی وصف‌ناپذیر را به یاد می‌آورد. او در آن دوران، یک پلیکان خارق‌العاده را از مرگ نجات داد و...

خلاصه داستان: یک مامور اطلاعاتی سابق کره‌شمالی با همکاری یک افسر ارشد امنیتی کره‌جنوبی تلاش می‌کنند تا از بروز درگیری هسته‌ای در شبه جزیره کره پیشگیری کنند و...

خلاصه داستان: دختری به نام آبری که پس از مرگ صمیمی‌ترین دوستش، دچار افسردگی شده‌است، در می‌یابد که این اتفاق ناگوار دقیقاً در روزی رخ داده که جهان در حال نابودی است و...

خلاصه داستان: بعد از اینکه خدمه سفینه اینترپرایز، با یک تهدید وحشتناک از جانب یکی از افراد سازمان خودشان مواجه می شوند ، کاپیتان کرک تصمیم می گیرد یک گروه تعقیب تشکیل دهد و برای دستگیری آن شخص و پیدا کردن سلاح خطرناکش وارد منطقه جنگی شوند و…

خلاصه داستان: چهار کهنه‌ سرباز آمریکایی آفریقایی‌ تبار، به کشور ویتنام بازمی‌گردند تا بقایای جسد رهبر جوخه خود را پیدا کنند و گنجینه‌ای که هنگام خدمت سربازی در آنجا پنهان کرده‌اند را بازیابند و...

خلاصه داستان: درباره پنج زندانی سیاسی کوبایی است که از اواخر دهه 1990 به اتهام جاسوسی و قتل در امریکا حبس شدند.

خلاصه داستان: داستان 53 سرباز آمریکایی را نشان می دهد که طی عملیاتی با تحمل و پایداری، با 400 نفر از نیروهای شورشی دشمن در قسمتی از خاورمیانه مبارزه کردند.

خلاصه داستان: یک استندآپ کمدین ۳۴ ساله به نام اسکات رولینز، پس از سال‌ها تلاش مستمر، در حرفه مورد علاقه خود با شکست و ناکامی مواجه می‌شود. در این شرایط، اسکات چاره‌ای جز بازگشت به خانه پدر و مادرش ندارد. در ادامه، او با یک متخصص امراض پوست، رابطه‌ای دوستانه برقرار می‌کند و...