خلاصه داستان: افسر اطلاعاتی مکس واتان می‌باشد که در سال ۱۹۴۲ و در شمال آفریقا با یک مبارز نیروی مقاوت فرانسه در پشت خطوط دشمن آشنا میشود. اما…
خلاصه داستان: یک کارگاه جسور به نام سای در شهر نلور یک آژانس کارآگاهی تاسیس می کند و پرونده های کوچک را پوشش می دهد. همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه او درگیر یک پرونده ی جنایی مرموز می شود و…
خلاصه داستان: در ادامه قسمت قبلی این مجموعه ، تریس باید با ۴ نفر دیگر به پشت دیواری که اطراف شیکاگو را گرفته فرار کنند تا در نهایت بتوانند واقعیت در مورد دنیای اطراف خود را بدانند...
خلاصه داستان: به الکس کراس که یکی از کارآگاهان شهر واشنگتن است خبر می دهند که یکی از اعضای خانواده اش به قتل رسیده، او قسم می خورد قاتل را...
خلاصه داستان: آلبرت در شهر کوچکی به نام کالبی در دانمارک زندگی می کند، او همیشه نقشه های بدی در سر دارد و در عین حال پسری دست و پا چلفتی است. یک روز او نماد شهر، مجسمه کاپیتان بالون را واژگون می کند و مردم شهر از دردسر هایی که او اخیرا ایجاد کرده ناراضی هستند و آلبرت تصمیم می گیرد که همراه با دوستش ایگون دنبال کاپیتان بالون واقعی بگردد و به این ترتیب آنها وارد یک سفر ماجراجویانه می شوند...
خلاصه داستان: وقتی نامزد رومن توسط قاچاقچیان انسان دزدیده میشود، او و همکار سابقش در ارتش باید قبل از اینکه خیلی دیر شود آنها را تعقیب و نامزدش را آزاد کنند و ...
خلاصه داستان: ویشی (آجی دیوگان) بزن بهادر نیکوکار شهر بمبئی ست که زندگی خاص خود را دارد. خوشی (سوناکشی سینها) هم دختر بدشانسی ست که به ویشی علاقمند شده و...
خلاصه داستان: جس و کارولین دو دوست صمیمی هستند.آنها با اتومبیل شخصی خود به جشنواره موسیقی مورد علاقه شان می روند که در راه پس از یک تصادف وحشتناک...
خلاصه داستان: یک سرباز فراری که تحت پیگرد اداره اطلاعات امنیت دولت است توسط پلیس های مخصوص روسی پلیس لس آنجلس و یک قاتل خطرناک تعقیب میشود....
خلاصه داستان: «ویلیام تاچر»، ملازم یک شوالیه‌ی قرن چهاردهمی، به طور اتفاقی جایگزین ارباب فقیرش میشود و به جای او در مسابقات نیزه بازی روی اسب شرکت می‌کند. «تاچر» در مسابقه برنده میشود و تصمیم می‌گیرد کار جدیدش را ادامه دهد و…
خلاصه داستان: جان مکلین (بروس ویلیس) که به عنوان یک پلیس حرفه ای و با تجربه در نیویورک فعالیت دارد. به روسیه سفر می کندتا بتواند پسرش جک (جی کورتنی) که سال ها پیش از او جدا شده بود را به خانه برگرداند و او را از انجام کارهای خلاف دور کند. ولی جان متوجه می شود که پسرش یک جنایتکار نیست، بلکه او برای مردی به نام کوماروف (سباستین کخ) کار می کند که یک جاسوس روسیه ای است و قصد دارد از یک فعالیت هسته ای دولت روسیه اطلاعاتی جمع کند...
خلاصه داستان: 5 نفر داخل آسانسوری در یکی از برج های تجارت جهانی نیویورک در 11 سپتامبر گیر کرده اند و تلاش میکنند قبل از فرو ریزی برج ها فرار کنند...