خلاصه داستان: «ویشبن»ها خانواده خوشبختی نیستند. مادر و «اما» برای آنکه دوباره خانواده را دور هم جمع کنند، شبی برای خوشگذرانی ترتیب می‌دهند و...
دختر جوان یتیمی به نام سوفی با غولی به نام BFG آشنا می شود و پی می برد که وی بر خلاف ظاهر ترسناکش، بسیار دوست داشتنی است. و در سیر داستان دو غول بزرگتر که نام شان بلادباتلر و فلش لامپ ایتر است نقشه های شیطانی در سر دارند و به همین دلیل سوفی و BFG روانه لندن می شوند تا ملکه را از نقشه های شیطانی آنها آگاه کنند تا اینکه …
زمانی که پسر بچه ای به نام جیک ، به صورت تصادفی و از طریق آزمایشات، دوست جدیدی برای خود ایجاد می کند، شهر را هرج و مرج و وحشت فرا میگیرد. با موجودی که روز به روز و با سرعت زیاد، در حال رشدن کردن است، مخفی کردن این راز و نگه داشتن این دایناسور به عنوان حیوان خانگی سخت می باشد. دوستان جیک و دختر جدید ابوئی متوجه می شوند که آن ها تنها کسانی نیستند که علاقه مند به این دایناسور کمی عجیب و غم انگیز هستند و به زودی کشف می کنند که تنها چیزی که مرموزتر از آن است، این است که چه کسی آن را دنبال می کند …
خلاصه داستان: خرس باهوش و سخنگو به لندن می آید به امید اینکه خانواده ای از او نگهداری کند. خانواده براون او را در ایستگاه پدینگتون پیدا می کنند و نام او را پدینگتون می گذارند و او را به خانه می برند. به تدریج بچه های خانواده به او علاقمند می شوند اما خرابکاری های ناخواسته پدینگتون باعث می شود آقای براون پدر خانواده عذر او را بخواهد و...
ملکه برفی دنیا را زیر سرما و یخبندان قرار داده است. دختری بنام گرندا، تصمیم دارد برادرش و همینطور دنیا را از شر ملکه نجات دهد…
سال 1910. لرد رانسلی مسابقه‌ای میان خلبان سراسر جهان ترتیب می‌دهد تا هر کس که مسافت لندن ـ پاریس را سریع‌تر طی کرد، جایزهای ده‌هزار پوندی را از آن خود کند. ریچارد میز نیز که قصد دارد با دختر لرد، پاتریشا ازدواج کند، جزو شرکت کنندگان مسابقه است. بعضی از خلبانان دیگر مسابقه نیز عبارتند از: اورویل نیوتن آمریکائی، پی‌یر دوبوآی فرانسوی، کنت امیلیوی ایتالیائی و یاماموتوی ژاپنی و…
والدین جاش و لینگ هردو باستان شناس هستند و اکنون تعطیلاتشان را در مجاورت محل حفر معبدی قدیمی می گذارنند. باستان شناسان در پی یافتن راهی به درون معبد بدون تخریب درب ورودی هستند که در همین حین…
خلاصه داستان: دختری هجده ساله به نام «مگی پیتن» (لوهان) عاشق شرکت در مسابقات رانندگی است، اما پدرش «ری» (کیتن) که خودش قهرمان سابق رانندگی با اتوموبیل های دست دوم است، او را اکیدا از این کار منع کرده است. «ری» برای خرید هدیه ی تولد «مگی»، او را به مرکز فروش اتوموبیل های دست دوم می برد و «مگی» مجذوب یک فولکس واگن درب و داغان مدل 1963 می شود و آن را می خرد. خیلی زود روشن می شود که نام آن فولکس قراضه «هربی» است و قابلیت های جادویی دارد…
مستر بین یک بلیط مسافرتی به فرانسه برنده میشود. در آنجا او بطور ناخواسته باعث جدایی یک پسر نوجوان از پدرش می شود، و حالا باید سعی کند دوباره آنها را به هم برگرداند. در این مسافرت او چیزهایی مثل دوچرخه سواری، عشق حقیقی و … را هم یاد میگیرد.
«تیا» (ریچارد دز) و «تونی مالون» (آیزنمان) بچه‌های یتیمی هستند که اصل و نسب ناشناخته‌ای دارند. توانائی‌های ماوراء طبیعی آن دو از جمله پیش‌گوئی و تله‌پاتی، توجه میلیونری به‌نام «بولت» (میلاند) را جلب میکند و او تصمیم میگیرد از بچه‌ها سوء استفاده کند. به‌زودی نیز موفق میشود با اسناد جعلی آنان را نزد خودش بیاورد. اما بچه‌ها می‌گریزند و سرانجام با کمک «جیسن اودی» (آلبرت) در می‌یابند که آخرین بازمانده‌های یک سفینه فضائی هستند که در دریا سقوط کرده است …
خلاصه داستان: یک ماشین جوان که اهمیت زیادی برای خانواده اش قائل است، هنگامی که از به دردسر افتادن پدرش با خبر میشود، برای نجات او ماموریت پیدا میکند تا به جزیره ی Clunker رفته و سر از ماجرا در آورد اما در راه با چالش های فراوانی مواجه می شود و…
پسر یازده‌ساله ای که با معلولیتش دست و پنجه نرم میکند، اسبی پیدا میکند. اسب، کرّه ای تک‌شاخ به دنیا می‌آورد و پسربچه باید از آن مراقبت کند.