-
بیوگرافی هنرمند Sahan Gökbakar
خلاصه داستان: رجب ایودیک مربی تیم فوتبال کودکان محله است. او برای تمرین از تنها زمین رایگان به عنوان زمین فوتبال استفاده میکند که در کودکی در آن فوتبال بازی میکرد. اما به زودی رجب متوجه میشود که این قطعه زمین به یک تاجر فروخته شده است و…
خلاصه داستان: مردی به نام رجب به آنتالیا سفر میکند و متوجه این میشود که در هتل اقامتش دختری به نام سیبل که او در کودکی عاشقش بود ، اقامت دارد . برای همین نقشه ای می کشد تا او را تحت تاثیر قرار دهد اما…
خلاصه داستان: رجب پس از مرگ دوستش، تصمیم میگیرد تا به آخرین قرارداد کاری دوستش رسیدگی کند. او باید با اتوبوس دوست مرحومش عده ای ورزشکار را برای شرکت در رقابت های بین المللی به خارج از کشور ببرد. ولی ناگهان ورزشکاران با مشکلی روبرو میشوند و رجب تصمیم میگیرد تا به روش خودش این مشکل را برطرف کند…
خلاصه داستان: پس از آن که مادربزرگ رجب در قسمت قبلی فیلم از دنیا می رود، او افسردگی شدیدی گرفته است و هر کسی هم که می خواهد او را از این حالت بیرون بیاورد، موفق نمی شود تا اینکه یکی از اقوام دورشان که اکنون دانشجو است، با او همسایه می شود. پس از آن ماجراهایی رخ می دهد که باعث می شود رجب کم کم بهبود یابد.
خلاصه داستان: رجب سعی می کند معشوقه دوران کودکی خود را تحت تأثیر قرار دهد ، اگرچه ممکن است عاشقانه به نظر برسد ، اما اینطور نیست.
خلاصه داستان: زمانی که رجب و دوستش نورالله تصمیم میگیرند که از خانهی روستایی که از مادربزرگ رجب به او رسیده دیدن کنند، ناگهان خود را میان درگیریای برای نجات روستا و جنگل اطرافش مییابند.
خلاصه داستان: دعوتنامه ای برای رجب از شهر قونیه میآید که به مسابقه ای دعوت میشود رجب تصمیم میگیرد با نورالله به مسابقه در شهر قونیه برود اما اشتباهی پیش میآید که به کشور کنیا میرود و در جزیره آدم خوارها گیر میافتد…