خلاصه داستان: پس از ناپدیدشدن کوتاه مدت فرزند کوچک سارا که کریس نام دارد، او به خانه بازگردانده می‌شود اما رفتار کریس به شکل نگران کننده‌ای تغییر کرده است…

خلاصه داستان: یک افسر پلیس که مسئول پاسخگویی به تماس‌های اضطراری است پس از دریافت تماسی از یک شهروند که به گروگان گرفته ش

خلاصه داستان: روح کایاکو که در فیلم قبلی برای کشتن دختری به شیکاگو رفته بود، همانجا در یک مجتمع مسکونی مانده و ساکنین خانه را اذیت می کرد. این ساختمان که کم کم خالی می شود قرار است باز سازی شود. صاحب جدید خانه که پسر جوانی است و همراه با دو خواهرش زندگی می کند، خواهر کایاکو را ملاقات می کند به او می گوید می تواند روح کایاکو را از آنها دور کند و …

خلاصه داستان:  پس از اتفاقات رخ داده در فیلم اول آبری خواهر کارن به توکیو می آید که او را از بیمارستان بیرون آورده و همراه خود به خانه ببرد، اما در بیمارستان کارن توسط روح کایاکو اذیت می شود و سعی می کند برای نجات خواهرش خودکشی کند که کایاکو به دنبال آبری نرود. پس از مرگ کارن آبری همراه با خبرنگاری به نام ایسون برای فهمیدن راز مرگ خواهرش تحقیق می کند…

خلاصه داستان: در یک شهر کوچک در قطب شمال در جریان می باشد و با میزان زیادی از خودکشی در آمریکای شمالی مبارزه می کند ، درباره ی گروهی از افراد می باشد که برای تقویت روحیه در این مکان به ورزش می پردازند و…

خلاصه داستان: بر روی یک کلاهبردار هنری به نام روی کورتنی تمرکز دارد. زمانی که روی به صورت آنلاین با شخصی ثروتمند به نام بتی مکلیش ملاقات میکند، روی در پوست خودش نمیگنجد و به سختی میتواند این موضوع را باور کند. همچنان که بتی در خانه و همچنین دلش را به روی کورتنی باز میکند، کورتنی در کمال ناباوری متوجه ...

خلاصه داستان: پسری در یک بمب گذاری پدر و مادرش را از دست می دهد و توسط خانواده ای ثروتمند به فرزند خواندگی گرفته شده است.

خلاصه داستان: اندکی بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد که داستان سیگی جپسن ، زندانی در بازداشتگاه نوجوانان را روایت می کند که موظف است مقاله ای با عنوان لذت وظیفه بنویسد که خاطرات او در این فیلم به تصویر کشیده شده است.

خلاصه داستان: درباره یک پلیس و یک کانگستر است که باهم تیمی را تشکیل می دهند تا یک قاتل سریالی را دستگیر کنند...

خلاصه داستان: غریبه ای به نام کایلا به طور مرموزی ربوده می شود و پس از مدتی خودش را در یک بازی مرگبار می بیند که ناخواسته وارد آن شده است. در این بازی افراد توسط گروهی نقابدار شکار می شوند و...

خلاصه داستان: امپراتور مغول قصد تصاحب هندوستان و گسترش امپراتوری اش را دارد، شیواجی، پادشاه ماراتا است و سعی می‌کند تا این امر را از تنهاجی که فرماندهٔ امپراتور ماراتا است پنهان کند چرا که جشن ازدواج پسر تنهاجی نزدیک است اما تنهاجی از موضوع مطلع می‌شود و تصمیم می‌گیرد جلوی سرباز مورد اعتماد امپراتور مغول یعنی اودیبان را بگیرد و او را از رسیدن به قلعه و تحت کنترل گرفتن آن متوقف کند.

خلاصه داستان: به ویلارد و ربکا مأموریت داده می شود. مأموریت در شهری که نسبت به آنها خصمانه هستند .آنها باید انتخاب کنند که آیا برای حق زندگی خود در آنجا بجنگند یا دوست همسایگان خصمانه خود باشند.